باران شبانه

مائیم ومی مطرب و این کنج خراب فارغ ز امید رحمت بیم عذاب

باران شبانه

مائیم ومی مطرب و این کنج خراب فارغ ز امید رحمت بیم عذاب

کتاب

 

 آمار کتاب وکتابخوانی و فرهنگ اشاعه آن توسط مدارس

 

 ورسانه ها و خانواده ها و جامعه بهتر است بررسی نشود ،

 

 گویا قرار نیست این مشکل حل شود بنا به چه دلایلی بماند...

 

 چند سال پیش دوست عزیزی کتاب "پایان تاریخ"فوکویاما

 

  را پیشنهاد کرد که بخوانم ،برای تهیه آن تمام کتابفروشیهای

 

 خیابان انقلاب تهران را گشتم اما کتاب را پیدا نکردم

 

 (اهل تهران نیستم و کتابفروشیهای دیگر را بلد نیستم )مردکتابفروشی

 

  را دیدم که کلی از اندیشه برایم صحبت کرد ،تمامی کتابهای دکتر

 

 سروش را در ویترین وقفسه هایش گذاشته بود وادعا می کرد که

 

  تمامی آنها را خوانده است و کتابهای دگر را ،اما تا کنون کتابی

 

  به اسم "پایان تاریخ"فوکویامابه گوشش نخورده بود

 

 نکند ما سر کاریم!!!!

 

 سال 84تمام شد ازدوستم خواسته بودم که کتاب "آبی ترازگناه"را

 

  از کرمان برایم تهیه کند (شهر خودمان متاسفانه کتابفروشی ندارد)

 

 همه کتابفروشیها را گشته بود اما پیدانکرده بود !!!

 

 خودم که چندروز پیش به شهرستانی درهمین نزدیکی رفته بودم

 

 (نام شهرستان فاش نشود بهتر است)کتاب را پیدا نکردم کتابفروشی

 

  میگفت :شایدکتابفروشی الغدیر(فروشگاه کتب مذهبی )آنرا داشته باشد

 

  ما فقط کتاب" گناهان کبیره" را داریم وخندید(به تمسخر ):مگر می شود

 

  گناه آبی باشدیعنی چه؟!!!

 

 هنوز نه توانسته ام کتاب "پایان تاریخ"را تهیه کنم ونه "آبی تر ازگناه"

 

 نمی دانم دلم برای محمد حسینی می سوزد که کتابش جوایز سال گلشیری

 

  و مهرگان ادب را برده است یا برای فوکویاما با اندیشه هایش یا

 

  برای این ملت که این قدر مطالعه دارد وکتاب می خواند

 

 وبا فرهنگ است و تمدن دارد

 

 اما بیشتر از همه دلم برای خودم میسوزد

 

 . . .

 

 . . .

 

 . . .

 

 قاصد روزان ابری داروگ کی می رسد باران

نظرات 1 + ارسال نظر
حالا شنبه 2 اردیبهشت‌ماه سال 1385 ساعت 03:11 ب.ظ

تازه فهمیدی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد